سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مشارکت

ارسال شده توسط غربت در 90/3/28:: 11:27 صبح
 

 

به موجب دستورالعمل نحوه اعطای صلاحیت به دفاتر مهندسی ساختمان موضوع ماده 9 آیین نامه اجرایی قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان مصوب سال 1375(که منبعد دستورالعمل نامیده می شود) این شراکت نامه به شرح ذیل بین شریک/ شرکاء تنظیم می گردد و مفاد آن وفق ماده 10 قانون مدنی برای طرفین لازم الاجرا است .

ماده 1- شرکاء عبارتند از:
1- نام...........نام خانوادگی.............. نام پدر.............. شماره شناسنامه.............. صادره از............. سال تولد.............. مدرک تحصیلی................. دارای پایه............... شماره پروانه اشتغال بکار مهندسی............................
2- .........................................
3- .........................................
4- .........................................
5- .........................................
6- .........................................
7- ........................................
ماده2- موضوع مشارکت:عبارت است از تاسیس دفتربه منظور ارائه خدمات مهندسی درامورساختمان.
ماده3- شرکاء نسبت به رعایت قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان و آیین نامه اجرایی آن و دستورالعمل مربوط. که جزء لاینفک این مشارکت نامه میباشدودستورالعملهایی که متعاقبا از سوی وزارت مسکن و شهرسازی ابلاغ میگردد مسئولیت قراردادی دارندودرصورت عدم رعایت ظوابط و مقررات وفق تصمیم مراجع ذیصلاح اقدام خواهدشد .
ماده 4- با انعقاد این مشارکت نامه هر یک از شرکاءنسبت به انجام امور متناسب با رشته تخصصی که تشخیص صلاحیت شده اند. مسئولیت داشته و عواقب ناشی از آن به عهده وی می باشد.
ماده 5- شرکاءمتعهد میگردند نسبت به تهیه و نگهداری دفاتر قانونی موضوع ماده 96 قانون مالیاتهای مستقیم اقدام نمایندومسئولیت پاسخگویی و انجام تعهدات بوجود آمده به عهده آنان خواهد بود .
ماده 6- به استناد ماده 2 دستورالعمل مربوط. امتیاز دفتر مهندسی قابل واگذاری به غیر نیست و مسئولیت اداری و هماهنگی امور وفق ماده8 دستورالعمل مربوط با مسئولین دفتر میباشد
ماده 7- شرکاء نسبت به تامین مخارج و هزینه های مربوط به دفتر مهندسی از قبیل تهیه محل دفتر. اقلام ووسایل فنی و اداری. پرداخت حقوق کارکنان و نظایر آن و همچنین تقسیم منافع حاصله از ارائه خدمات مهندسی دفتر برابر آئین نامه داخلی که به تصویب شرکاء رسیده است و جزء لاینفک این مشارکت نامه می باشد مسئول و متعهد گردیدند .

زهره عزیزم

ارسال شده توسط غربت در 90/2/11:: 9:26 صبح


او که رفت بایدمیرفت.نوشته شده توسط امین آزاد

 

 

بانو اجازه هست برایت فدا شوم

در باغ قصه ها کنارت رها شوم

زانو به پای تو می افتم و نگاه

اصلا نمی کنی که بخواهم جدا شوم

اشکی ز چشم تو یک چشمه می شود

پیش دو چشم تو باشد خدا شوم

در غمزه های چشم خمارت اسیر شاید

با بازی نگاه تو من هم ادا شوم

در ایستگاه جدایی مرا ببین

 

 

شاید در این سفر با تو آشنا شوم


خداحافظ

ارسال شده توسط غربت در 90/2/10:: 12:25 عصر

خدا حافظ همین حالا

همین حالا که من تنهام

خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام

خداحافظ کمی غمگین

به یاد اون همه تردید

     به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید

اگه گفتم خدا حافظ

نه اینکه رفتنت ساده اس

نه اینکه می شه باور کرد دوباره آخر جاده اس

 

خدا حافظ واسه اینکه

نبندی دل به رویا ها

بدونی بی تو و با تو

همینه رسم این دنیا

 

 


سهم من

ارسال شده توسط غربت در 90/2/10:: 12:24 عصر

اگر سهم من از این همه ستاره

سوسوی غریبی است

غمی نیست !

همین انتظار رسیدن شب، برایم کافی است .


سپردمت دست خدا

ارسال شده توسط غربت در 90/2/10:: 12:18 عصر

راحت برو یه قطره هم گریه نداره چشم من

اشکاشو پشت پای تو می خواد بریزه دل بکن

من که نمی میرم اگه بخوای تو از اینجا بری

چون می دونستم که تو از اول راه مسافری

شاید نفهمیدی که من بی اون که تو چیزی بگی

سپردمت دست خدا که بی خدافظی نری

غصه ی راهمو نخور شاید همین جا بمونم

شاید به مقصد رسیدم خودم فقط نمی دونم


گذشت...

ارسال شده توسط غربت در 90/2/10:: 12:5 عصر

شکست عهد من و گفت هر چه بود گذشت

به گریه گفتمش آری ولی چه زود گذشت

بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید

بهار رفت تو رفتی و هر چه بود گذشت

چنان توانم ازین طرفه یاد بود گذشت                  

غمین مباش و میاندیش زین سفر

اگرچه بر دل نازک غمی است، گذشت.....


ای امید عبث بی حاصل

ارسال شده توسط غربت در 90/2/10:: 11:48 صبح

میروم خسته و افسرده و زار

سوی منزلگه ویرانه ی خویش

بخدا می برم از شهر شما

دل شوریده و دیوانه ی خویش

می برم،تا که در آن نقطه ی دور

شستشویش دهم از رنگ گناه

شستشویش دهم از لکه ی عشق

زین همه خواهش بیجا و تباه

می برم تا زتو دورش سازم

زتو،ای جلوه ی امید محال

می برم زنده به گورش سازم

تا از این پس نکند یاد وصال

ناله می لرزد،می رقصد اشک

آه،بگذار که بگریزم من

از تو،ای چشمه ی جوشان گناه

شاید آن به،که بپرهیزم من

به خدا غنچه ی شادی بودم

دست عشق آمد و از شاخم چید

شعله ی آه شدم،صد افسوس

که لبم باز بر آن لب نرسید

عاقبت بند سفر پایم بست

می روم،خنده به لب،خونین دل

می روم،از دل من دست بدار

ای امید عبث بی حاصل


رد پایی هم نیست...

ارسال شده توسط غربت در 90/2/10:: 11:42 صبح
گفته بودی فردا ،
پشت این پنجره ها ،
غنچه ای می روید ،
و کسی می آید ،
روشنی می آرد ،
دیرگاهیست که من ،
پشت این پنجره ها منتظرم ،
ولی اینجا حتی ،
رد پایی هم نیست...

دلم تنگ است

ارسال شده توسط غربت در 90/2/10:: 11:37 صبح

دلم تنگ است
برای شیشه ی قلبم که هم آغوش با سنگ است
دلم تنگ است
و این باور که رفتی با دلم همواره در جنگ است
دلم تنگ است
و در شهر شما ابراز دلتنگی بسی ننگ است


زندگی یک بازی درد آوراست

ارسال شده توسط غربت در 90/2/10:: 11:23 صبح

زندگی هنگامه فریاد هاست

سر گذشت در گذشت یاد هاست

زندگی تکرار جان فرسودن است

رنج ما تاوان انسان بودن است

زندگی یک بازی درد آور است

زندگی یک اول بی آخر است

زندگی کردیم اما باختیم

کاخ خود را روی دریا ساختیم

باید احساس کرد این اندوه را

بر کمر باید کشید این کوه را

زندگی را با همین غمها خوش است

با همین بیش و همین کمها خوش است

 باختیم و هیچ شاکی نیستیم

بر زمین خوردیم و خاکی نیستیم





بازدید امروز: 4 ، بازدید دیروز: 0 ، کل بازدیدها: 12148
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ

چت روم